امروز خیلی زوود از خواب بیدار شدیم سریع حاضر شدیمو  رفتیم ابگرم جاتون خالی عالی بود امروز سه شنبه قرا  بود جواب تیز هو شان بیاد و من خیلی استرس داشتم ار شانس گندم جایی که بودیم اینترنت قطع بود 

خلاصه از ابگرم که اومدیم بیرون رفتیم نزدیک دامنه های سبلان  ناهار خوددیم جاتونخالی دلتون نخواد املت خوردیم (اخه خیلی گوشت و مرغ خورده بودیم حالمون بد شده بود) 

وقتی واشتیم ناهار می خوردیم زینب با من قهر کرده بود نمی دونم چرا (کلا ادم قهر قهرویی نیستم)

بیخیا شوم چون اهل منت کشی هم نیستم 

رفتیم مشکین شهر  پل معلق سوار شدیم  منو زینب اشتی کردیم  همینیم دیگه هنوز خصلت های بچه گونه داریم

رنگ زدم دوستم برام بره تو سایت  رفت   

.

.

قبول نشدم:(

 مهم نیست 

بعد دیگه سوار ماشین شدیم توی راه جاتون خالی کلی غیبت کردیم 

رسیدیم خونه خینگل(غذای روسی سیرو ماست و خمیر و گوشت)خیلی عالی بود الانم داریم خندوانه میبینیم