File
۱۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

بخاطر ایران

| چهارشنبه ۳۱ خرداد ۹۶ ( ۰ دیدگاه ) ( ۱ لایک )

خوشم نمی اید مردم در دنیای مجازی به رییس جمهور و دولت ایران توهین و حرف های زشت می زنند من عاشق رییس جمهورم هستم چون عاشق ایرانم هرکس ایران را دوست بدارد باید رهبر و رئیس جمهورش را دوست بدارد و اینقدر ذهن آن ها و مردم را بهم نریزد:-( 

ادامه‌ی نویسه ...

دوستای عزیزم چقدر دلم تنگ است

| يكشنبه ۲۸ خرداد ۹۶ ( ۳ دیدگاه ) ( ۳ لایک )

دریافت دلم گرفته می خواهم با ان ها صحبت کنم بخندم حرف بزنم کاش باز هم دور هم جمع شویم

مهرناز عزیزم

شکیبای گلم 

الهه ی دوستداشتنی ام

پرنیان قد بلندم

بهار ساده ی خودم

همتای مهربون 

ادامه‌ی نویسه ...

قضاوت بیجا

| شنبه ۲۷ خرداد ۹۶ ( ۳ دیدگاه ) ( ۳ لایک )

چقدر بده قضاوت 25هر ماه همه ی نوه ها خونهی مامان مامان مامانم جمع میشن قرعه کشی داریم  فامیلای مامانم بجز(مامانیم باباییم خاله و داییم)تز من خوششون نمیاد چرا؟  چون من حجابم درست نبود همیشه لاک داشتم موهام بیرون بود و... اما بازم نباید قضاوت کنن که من از اون دخترام که.....

بخاطر همین من توی این مهمونیا شرکت نمی کنم چند ماه پیش مامانم التماس از این حرفا که باید بیای اقا ماهم پاشدیم رفتیم  چشمتون رور بد نبینه من اصول آدم راحتیم باهمه خاکی ام ولی یکی از خصوصیات اخلاقیم اینه که باکسیایی میپرم که به من احترام بزارن و شخصیتمو خرد نکنن  رفتیم از در که وارد شدم پچ پچا شروع شد اومدم خاله مامانمو ببوسم گفت:سارا جان من تبخال زدم منم هیچی نگفتم با همه سلامعیک کردم بعد دختر داییم اومد(اون چادری بود ولی الان نیست) دیدم خاله مامانم باهاش روبوسی کرد من اینقثر بهم بر خرد که نگو بیخیال شدم داشتم بادختر داییم زهرا حرف می زدم که دیدم محمد حسین(پسر دایی مامانم22سالشه) اومد طرفمون دستش پشتش بود بعد رو کرد به زهرا و از پشتش یه گل سر دراورد داد زهرا من ورو ور نگاش میکردم بعد هم رفت اقا من خیلییییییییی ناراحت شدم ینی چی یا منظور خاصی داشته ینی مثلا به زهرا علاقه مند باشه که امکان نداره پس می خواسته منو ظایه کنه که کرد غرورمو شکست از اون به بعد من دیگه نرفتم خونشون

خاله ی خوشگلم اومد بهم گفت چرا نمیای؟  منم ماجرا رو براش گفتم خالم هم به مامان محمد حسین گفت اونم اومد ازم معذرت خواست و گفت ممنظوری نداشته حواسش به تونبوده اینوگفت من داغ کردم ولی چون من خیلییییییییی بد عصبانی میشم  اون محدوده رو ترک کردم

ولی حالا که من چادری شدم اینقدر مهربون شدن ناکِسا

حالا زهرا چادری نیست ولی حجابش خوبه

افا کسی نیست به اینا بگه حجاب مردم به شما ها چه؟ 

لطفاً به ظاهر دیگران کار نداشته باشید و دخالت نکنید 

با تچکر 

ادامه‌ی نویسه ...

عید فطر

| شنبه ۲۷ خرداد ۹۶ ( ۱ دیدگاه ) ( ۲ لایک )

 تو خانواده ی ما سر عید فطر که کجا بریم درگیریه  باباحاجی اینا قراره برت شمال عمو علی هم شماله مامان بابام با عمم وشوهرش قراره برن ترکیه البته ما بچه هارو نمیبرن بهتر

ولی کارای بابای من معلوم نیست

ایمان و علی و داداشم امیر محمد  قراره برن شمال ولی من کجا برم برم قاطی این پسر مسرا شمال.؟ نه

بابایی مامانیم هم میرن دماوند  نمیدونم هر جا برم راحت نیستم 

خدا کنه نرن ترکیه 

اگه نرن با دوستامون میریم اردبیل خیلی خوش میگذرهB-) 

ادامه‌ی نویسه ...

بد قولی

| جمعه ۲۶ خرداد ۹۶ ( ۱۴ دیدگاه ) ( ۲ لایک )

زیاد بد قول نیستم ولی الان ساعت6:52است و من هنوز بیدارم یه کتاب خوندم زیادی توش درگیر شدم به نظرتون دیوونه شدم؟!:-S 

خوب امشب نه دیشب میشه اره دیشب، شب قدرو میگم رفتیم هاشمی نژاد کلی تو حس رفتم اگه لایق دعا کردن باشم هرکی میشناختمو دعاکردم 🙏

پریشب مامان جون باباحاجیم اینجا بودن  بعد افطار پسر عمو بزرگم بهنام که20سالشه اومد خونمون بیچاره سربازی میره بعد نمیتونه جایی بره مامان باباش با داداش کوچیکش که هم سن منه میرن شمال اینو نمیبرن بعد داشت میگفت امشب ینی دیشب میخواد بره تو قبر بخوابه:-( :|   من گفتم قپی میاد بابا این کاره نیست ولی عکساشو فرستاده رفته بود خوابیده بود :-o 

بابا جرعت

ادامه‌ی نویسه ...

ماه رمضون پارسال

| پنجشنبه ۲۵ خرداد ۹۶ ( ۰ دیدگاه ) ( ۱ لایک )

نمی دونم توی ماه رمضون چرا اینقدر زندگیه من اغونه

ساعت 8 صبح تازه می خوابم ساعت 4 بعد ظهر از خواب بیدار میشم  هیچ کاری نمی تونم بکنم

از دست خودم عصبانیم اقا من قل می میدم امشب ساعت12 بخوابم صبح هم9 پامیشم

حالا سعس خودمو می کنم اما میدونم نمی شه

بله نمیشه چون امشب قران به سره و باید تا3 بیدار باشم بعدش هم باید سحری بخورم وو بعددشم دیگه خوابم نمی بره پس بیخیال

امسال زیاد تو یماه رمضون حال نکردم چون نصفشو که امتحان داشتیم قیشم خیلی کسل کنندس ن افطاری دعوت میشیم نه جای اصلا هیچی

حلا پارسالو بگم 30 روز ماه رمضون  دماوند باغ بودیم  ما بودیم داییمیناو مامانیم وباباییم صبحا با دختر داییم میرفتیم استخر بعد ظهرا والیبال بازی میکردیم شب ها هم تا سحر ته باغ اتیش بازی میکردیم یا میخوردیم 

وااای یادش بخیر چقدر خوب بود

ماه رمضون پارسال حدودا بعد شب های قدر خالمینا اومدن 2 و3 روز پش ما بمونن  خالم 2 تا پسر داره علی  21 سالشه حسین17  بعد ما تا صبح ته باغ داشتیم و الیبالبازی میکردیم منو علی دعوامون شد دعوااااااا خیلی کف داد بعد من قهر کردم رفتم تو خونه بعد خالم گفت جی شده منم ادم فروش همشو گفتم ( کلا من و علی همش دعوامون میشد ولی این دفعه فرق داشت)

علی اومد از من معذرت خواهی کرد:|

من شاخ دراوردم بعد از اون به بعد دیگه دعوامون نشد و خیلی باهم خوب بودیم اینقدر خوب که حسین مسخرمون می کنه

:) :( :|

ادامه‌ی نویسه ...

Adele

| پنجشنبه ۲۵ خرداد ۹۶ ( ۱ دیدگاه ) ( ۲ لایک )

ادل یکی از بهترین خواننده های دنیاست که من عاشقشم    


دریافت

ادامه‌ی نویسه ...

شب قدر.

| چهارشنبه ۲۴ خرداد ۹۶ ( ۲ دیدگاه ) ( ۱ لایک )

در این شب ها ما را هم دعا کنید میگن کسی که در این دنیا حقی یه گردن کسی داشته باشه صداش اون بالا نمیره  حلال کنید🙏

ادامه‌ی نویسه ...

اهای خبردار

| سه شنبه ۲۳ خرداد ۹۶ ( ۰ دیدگاه ) ( ۱ لایک )


عاشق این اهنگم

ادامه‌ی نویسه ...

ایران

| دوشنبه ۲۲ خرداد ۹۶ ( ۱ دیدگاه ) ( ۱ لایک )

سلام تبرییک میگم پیروزی ایران به ازبکستان رو و حضورمون توی جام جهانی رو:)

به امید افتخارات بزرگتر و من از داشتن بازیکنانی مثل سردار ازمون و مهدی طارمی افتخار ی کنم

ادامه‌ی نویسه ...

Tamom shod

| دوشنبه ۲۲ خرداد ۹۶ ( ۱ دیدگاه ) ( ۱ لایک )

تموم شد اون روزای زیبا در مدرسه. وقتی مدرسه میریم غر می زنیم کی تموم میشه وقتی تموم میشه دلمون تنگ میشه نه برای درس و امتحان برای رفیقای بامعرفت برا دوستا فراموش نشدنی که دلم براشون تنگ میشه .

ادامه‌ی نویسه ...