File
۳ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

:[

| يكشنبه ۲۳ آذر ۹۹ ( ۰ دیدگاه ) ( ۲ لایک )

دلتون که تنگ میشه چیکار میکنید!؟

من یاد حرفای خوبمون میافتم یکم بغضم میگیره بعد یاد حرفای بدمون میافتم کفری میشم😂

مریضم میدونی🤦🏻‍♀️😂

داشتم فک میکردم اونم دلش تنگ میشه!؟

یادتون میاد بهتون گفتم دیگه اسطوره نمیسازم از ادما!؟

باید بگم بازم ساختم‌و بازم همه تصوراتم بهت ریخت:(

میدونی اسطوره سازی کار همه ی ادمای صفرو صدیه(۰-۱۰۰)

ولی راستش دارم رو خودم کار میکنم حتی اگه یکیو خیلی هم دوست داشتم و ادم خوبی بود ۹۰ باشه برام هیچ کس۱۰۰ نباشه و حتی از ادمی خیلی هم متنفر بودم ۰ نباشه برام ۱۰ باشه✔︎

☜︎این کار ینی شماها بزرگ شدیدシ

و باید بگم دروغگو همیشه بیشتر از همه از دروغ بدش میاد( ͠° ͟ʖ ͡°)

من نمیتونم ازش متنفر بشم هنوزم ارزوش ارزومهꨄ

ولی فهمیدم این حس فقط به حس خوبه عشق این چیزا نی عشق تعامل و تعقل دو ادمه که میفهمن هم کف همن میفهمن چقدر باهم خوبنا چقدر میفهمن همو چقدر خوصله همو دارن چقدر به هم احترام میذارن

عشق واقعی اینه❤️

خب نظر شما ها چیه!؟!؟

 

ادامه‌ی نویسه ...

ساز قانون!

| پنجشنبه ۱۳ آذر ۹۹ ( ۰ دیدگاه ) ( ۲ لایک )

بچه ها کسی هست ساز قانون بلد باشه ؟!؟!؟

یه سر به ما بزنه؟!:))

ادامه‌ی نویسه ...

چرا باباها اینطورین؟!

| چهارشنبه ۵ آذر ۹۹ ( ۱ دیدگاه ) ( ۲ لایک )

سلااام چطورید؟؟؟

نمیدونم چرا بابام یه دو هزاری منو قبول نداره و هر حرکتی که میخوام بزنم قبلش کلی انرژی منفی بهم میده دقیقا مثل باباش شده :/

بابام همیشه میگه از اینکه باباش قبولش نداره ناراحته و اینا 

ولی من حتی حق ناراحتی هم ندارم:/

این بی انصافیه اینک من نرفتم سراغ گواهینامم خب درگیر خونه و بودم بعدشم کرونا گرفتم بعدش هم مسافرت بودیم:/ ربطی نداره که من بی انگیزه ام:/

و یا اینکه من کلاس زبانم مجازیه ربطی به تنبلیم نداره:/ اقااا خب کروناعه

اینکه من بدون هیچ کمکی خودم همه کارای دانشگامو کردم باید بهم افتخار کنه نه اینکه تیکه بندازه :/( کل بچه های فامیل دوست و اشنا اومدن پیش من کارای ثبت نامشونو بکنم:)

واقعا برام عجیبه من وقتی سرم میره تو گوشی کلی غر میزنه :/(واقعا جایز نی چون همه کتابامو جزوه هامو گروهای دانشگاه تو گوشیه و این هفته ای اول مجبورم زیاد تو گوشی باشم تا سر دربیارم از این محیط مجازی طوریه دانشگاه)

واقعا نمیدونم چی بگم شبیه داداشم باهام رفتار میکنه امیر 13 سالشه و 5 سال از من کوچیک تره واقعا نیاز به تذکر فرواوون داره وگرنه خودشو خفه میکنه تو گوشی ولی من واقعا دیگه عقلم میرسه :(

میدونم باید حد نگه دارم تو ارتباطم با ادما دیگه دوستای زیادی ندارم و شاید من چند وقته این طور شدم و خودم حس میکنم بزرگ شدم دیگه شلخته نیستم و مسئولیت اتاقمو قبول کردم درسمو میخونم خیلی سر به سر امیر نمیذارم تو فکر یه بیزینسم و این موضوع که بابام قبولم نداره بیش از حد اذیتم میکنه:(..

راستش خودتون درجریانید که من تو رابطم با ادما یکم اشتباه کردم و خب ضربش رو هم خوردم ولی از الان به بعد تمومههه واقعا حتی با هیچ پسری حرف هم نمیزنم فقط چندتا دوست قدیمی دارم وقابل اعتماد که گاهی احوال پرسی میکنیم و گپ های دانشگاهمون:/

من خیلی دارم سعی میکنم عاقلانه رفتار کنم و کار اشتباهی نکنم ولی ....

بیخیال !!

بگید ببینم راسته که کرونا واکسنش تولید شده؟!؟؟!!

ادامه‌ی نویسه ...