خواستند
از عشق
آغوش و بوسه را
حذف کنند
عشق
از آغوش و بوسه
حذف شد...
سلام زندگی خوبی نه نرو خواهش می کنم بزار حرفمو بزنم چرا اینقدر بد شدی چرا در دوران خوشی زود میری ولی تو غما نمیگذری زندگی صبر کن اینقدر عجول نباش بیا با هم دوست باشیم بیا مثل دو تا ادم منطقی در راستا هم قدم برداریم زندگی خیلی زود داری مامان بابامو پیر میکنی نکنه واسه مامان بزرگ بابا بزرگام نقشه کشیدی ؟صبر کن دارم حرف میزنم.
زندگی ترو به خدا میسپارم تا زود از من و اطرافیانم نگذری زوود دلسرد نشی:|
چرا اینقدر تلخ شدی کمی شیرین باش کمی لبخند :))
اها ببین چقدر بهت میاد افرین همیشه لبخند بزن^_^
ادامهی نویسه ...
خوب سلام
امروز با مهرنازو الهه پرنیانوشکیبا وبهار وزینب رفتیم پارک بانوان خوب خیلی خوش وارد پارک که شدیم پرنیان باگیتار برامون اهنگ زدو اهنگ خوندیم
بعد رفتیم از این تخته پرشا هست امشو نمی دونم از اونا سوار شدبمو کلی خندیدیم پیاده که شدیم یه خانومه برامون اهنگ گذاشتو کلی رقصیدیم خیلی خوب بود:)))))))
اخرش هم دوستام سوپرایزم کردن و برام تولد گرفتنو کادو دادن
واقعا از بودن با همچین دوستایی خوشحالم
حیفکه هممون بخشو پلا شدیم هرکدوم میریم یه مدرسه شاید شاید منو بهار باهم باشیم^_^
ادامهی نویسه ...یه حرفایی رو نمیشه گفت و نمیشه نوشت وبه سختی میشه شنید ،باید گوشامونو کنار قلب ادما تیز کنیم و معرفتشونو بشنویمو حس کنیم .
بعضیا هر بار تپششون یه معنا داره ..... هربار نگاهشون یه حس.
شنیده ی قلب بعضیا میشه فروغ را همون توی جاده زندگی،جاده پرجست وخیززندگی که همراستای ابی اسمان است که مارا در وجودش پرواز میدهد تا به فرزانگی برسیم بعضی وقتا کنار بعضی ادما بودن روحی را در وجودمان می دهد که رنگ رنگ زندگی را در رنگین کمان هفت رنگش معنی میکند.
زندگی پر از پستی و بلندی ،سختی و اسانی .فرازونشیباست.
زندگی من زندگی من باشادی اش با سختی و خوشی اش با تلخی سپری شده .
کاش در سختی ها پستی ها و نشیب هامان سایه ی خدای بالای سرمان بنگریم
عجرتان با خدا
ادامهی نویسه ...سلام روز دختر به همه ی دخترا و ابجیای گلم مبارک ایشالا به کوری چشم حسودا همیشه موفق باشید مامانای اینده ^_^
و پسرا ایشالا یه روزی هم برا شما میزارن پدرای اینده
...........
یه چند روزی نبودم باغ بودم حسابی دلم براتون تنگ شده بود
ادامهی نویسه ...
هیجامثل خونه ادمِ نمیشه این جمله رو مطمِنن زیاد شنیدید
قبلنا من از خونه فراری بودم خونه هرکی مهمونی میرفتیم شبش گریههههه که من میخوام ینجا بمونم
ولی الان کاملا برعکسه هرجا برم شب باید تو خونه توی اتاق خودم روی تخت خودم باشم
منو اتاقم خیلی باهم رفیقیم وقتی من بیحوصله ام اتاقمم تغغیر حالت میده میشه شبیه جنگل ولی وقتی خوشحالم میشه اتاق
به نظرم هرکیو میخوای بشناسی بروو اتاقشو ببین
سلام سلام به همه دوستان
ازمونو که یادتونه گفتم برام دعا کنید
قبووووووول شدم
هوووووراااااا
مرسی دعام کردید:)))))))
بچه که بودم وقتی با ماما نم دعوام میشد میگفت دوست داری مثل خودت باهات رفتار بشه منم گریه که نه مامان غلط کردم
ولی الان ارزومه بکی مثل خودم باهام رفتار کنه اگه من در برخورد با داداشم مثل خودش باشم صد درصد دعوامون میشه
اگه با بابام مثل خودش رفتار کنم شاید باهام قهر کنه
مامانم خوب مامانم اخلاقش خیلی خوبه وچون اختلاف سنیمون19 ساله خیلی باهم راحتیم ولی اگه با مامانمم مثل خودش باشم کتک رو خوردم:)))) مامان یه اخلاق داره که میگه من منم توحق نداری این کارو کنی
نمی دونم چرا اینقدر حواس پرت شدم
همین الان بابام بهم گفت "سوپر خنگ" خوب از خاله سوسکه به دکتر از دکتر به پرفسور از پرفسور به سوپر خنگ واقعا پیشرفت چشم گیری داشتم