File
۳۵ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

کارخونه

| چهارشنبه ۲۱ تیر ۹۶ ( ۳ دیدگاه ) ( ۱ لایک )

امروز قرارا بود زنون بریم کارخونه به مردا سر بزنیم منو زنمو محبوبه بازنمو فاطمه بازهرا

صبح ساعت 9 عمو احمد اومد دنبالم رفتیم بسوی کارخونه باسمد کارخونه لعنتی چقدر این بده میخوام از اپشنای سمند بگم کولرش میدی باا یخ میکنه صورتت میدی پایینپاهات 

صدای ظبط وایییی کل باند عقب بود کرررررررررررررررر شدم لعنت به سمند توی راه کلی خندیدم البته هرجا عمومهدی( عموکوچیکم) قطعا از خنده میمیری

رسیدی کارخونه خانم نظری (منشیکارخونه) چنان سفره صبحونه ای انداخته بود که من در عمرم نخورده بودم صبحانرو خوردیم جاتون خالی چسبید 

زنمو محبوبه رفت کارخونه باباش ماهم نشستیم فیلم دیوو دلبرو دیدیم البته بابام داشت چرت میزد 

نمیدونید چقدر گرمه وقتی میرم کارخونه قدر میدونم کهبابام چقدر زحمت میکشه

فیلم تموم شدرفتیم یه فروشگاه مبل  1 دست مبل برا ویلا باباحاجی گرفتیم البته بهنظرم خیلی زشت بود

وقتی برگشتیم رفتیم کارخونه بابای زنمو مجبوبه خیلی باباش مهربونه هی گفت ناهار بمونید عمومهدی گفت نه خانم نظری غذا درست کرده چشمک غذایی در کار نبود حاج اقا زنگ زد خانم نظری  از اونجایی که خانم نظری خیلی باهوشه فهمید گاو بندیه گفت حاج اقا من تدارکات دیدم ناراحت میشم غذا بخورن

شماهم بیاید تعارف :)))))

برگتیم اقا داشتیم از گشنگی میمردیم زنگ زدن غذا اورد غذارئ که خوردیم رفتیم تو سالن داشتم کرر مشدم سر صدا دووود خیلی بد بود

شمش داشت از سیسیام میومد بیرون زنمو فاطمه دست عمو علی روگرفته بیا عکس بندازیم(شت) عمو میگه همه باگل و بوته عکس میندازن ما با شمس قرمز تا زه داغ داغ

وقتی داشتیم برمیگشتیم از خستگی تو ماشی غش کردم


ادامه‌ی نویسه ...

مست

| سه شنبه ۲۰ تیر ۹۶ ( ۳ دیدگاه ) ( ۱ لایک )



معنیش عالییییییییییییییه

ادامه‌ی نویسه ...

مشکی

| سه شنبه ۲۰ تیر ۹۶ ( ۳ دیدگاه ) ( ۲ لایک )

لباس مشکی شلوار مشکی موهم مشکی چشام مشکی لاک مشکی چچه تیپ خوبی برای مهمونی امشب مناسبه

قبلنا از مشکی بدم میومد 4 سال پیش سرویس خوابمو سفید با تک گل صورتی گرفتم فوقالعاده لووس

الان حالم ازش بهم میخوره 2 سال پیش گوشیمو سفید گلد گرفتم

انقدر ازش متنفر شده بودم دادم بابام برام بجاش یه لب تاپ مشکی گرفت گوشیم مشکی فقط

افسرده نیستم ولی از رنگا دلسرد شدم

مشکی ادمو دلسرد نمیکنه میکنه؟


به نظرتون قالب وبلاگمومشکی کنم؟





احساسمیکنم از دنیا ذلسردم وقتی به ته دنیا فکر میکنم جز پوچی هیچی نمیبینم پس این همه دروغ دقل برا چیه؟ برا دنیایی که تهش پوچه :/

لطفا اگه فکر میکنید این دنیا پوچ نیست منو قانع کنید چون بشدت دلسردم

ادامه‌ی نویسه ...

فامیلام

| دوشنبه ۱۹ تیر ۹۶ ( ۴ دیدگاه ) ( ۳ لایک )

چرا فامیلای من فکر میکنن باکلاسا 

بابا به پیر به پیغمبر این باکلاسی نیست که از همه چی ایراد گرفت

بابا جان مردم نا احت میشت

شما بگید دلشکوندن باکلاسیه

اگه اینجوریه...... از همه باکلاس تره 

نزارید منم با کلاس شم 

ادامه‌ی نویسه ...

فرزاد فرزین

| دوشنبه ۱۹ تیر ۹۶ ( ۲ دیدگاه ) ( ۱ لایک )



خیلی قشنگه

ادامه‌ی نویسه ...

خاطرات خوناشام

| دوشنبه ۱۹ تیر ۹۶ ( ۴ دیدگاه ) ( ۲ لایک )

راستش خیلی کتاب قشنگیه تاحالا همچین کتابی رو نخونده بودم

پیشنهاد میکنم البته بکسایی که وقتشو داشته باشن

ادامه‌ی نویسه ...

تنهایی

| يكشنبه ۱۸ تیر ۹۶ ( ۳ دیدگاه ) ( ۳ لایک )

بچه که بودم از تنهایی می ترسیدم وقتی مامانم منو تو خونه می ذاشت فقط یه گوشه میشتمو گریه می کردم

الان محتاج تنهایی ام الان محتاج اینم تنها باشمو بشینم گریه کنم دیگه نمی ترسم به ترسم نیاز دارم

چون این روزا نمیشه تو اغوش کسی گریه کرد باید تنها گریه کرد و چه بد است چون تنهایی از من دوور است بسیار دوور

تنهایی برایم شده ارزو

در جمع که میخندم می گویند سارا از همه شاد و شنگول تر است اما نمی دانند که درون سارا چه میگذرد که شب ها تا صبح می گرید بخاطر همین است که همش در روز کسلم مادر می گوید تنبل شدی ولی خود می دانم که دلیل کسلی روز گریه های شب هنگام است نه تنبلی:(

افسوس افسوس که ..........

ادامه‌ی نویسه ...

فرهنگ بر چگونگی فریب دادن تاثیر می گذارد

| يكشنبه ۱۸ تیر ۹۶ ( ۲ دیدگاه ) ( ۱ لایک )

بیگ بنگ: روانشناسان کشف کردند که زبان افراد بر اساس سابقه ی فرهنگی، در حین دروغگویی تغییر پیدا می کند. پروفسور پائول تیلور از دانشگاه لنکستر انگلیس گفت: «علم برای مدت ها کشف کرده که انسان ها در زمان دروغگویی زبانشان را تغییر می دهند. تحقیق ما نشان می دهد که باورهای رایج درباره ی این تغییرات برای تمام فرهنگ ها صحت ندارد.»

به گزارش بیگ بنگ، محققان از شرکت کنندگانِ آفریقایی سیاه پوست، آسیای جنوبی، اروپایی سفید پوست و بریتانیایی سفید پوست خواستند تا تکلیفِ «دروغگو را بگیر» را تکمیل کنند؛ آنها در این تکلیف جملات درست و غلطی را ارائه دادند. محققان دریافتند که دروغگویان غربی نسبت به راستگویان کمتر از ضمایر اول فرد مفرد «من» استفاده کردند. این یافته رایج است و علت این است که دروغگو سعی می کند از دروغ فاصله بگیرد.

هرچند، آنها در حین بررسی دروغ های آفریقایی های سیاه پوست و آسیای جنوبی ها این اختلاف را پیدا نکردند. در عوض، این شرکت کنندگان بیشتر از ضمیر اول فرد مفرد و کمتر از ضمایر سوم شخص «او» استفاده می کردند – آنها سعی داشند گروه اجتماعی شان از دروغ فاصله بگیرد نه خودشان. همچنین اختلافاتی در انواع جزئیات محیطی گزارش شد. اروپایی های سفیدپوست و بریتانیایی های سفیدپوست اطلاعات مفهومی را کمتر در دروغشان ارائه دادند. در مقابل، آفریقایی های سیاه پوست و آسیای جنوبی ها بیشتر از اطلاعات مفهومی در دروغشان استفاده کردند تا جزئیاتِ اجتماعی کم را جبران کنند.

«نتایج ثابت می کند که نشانه های زبانشناختی برای فریب دیگران در فرهنگ های مختلف تفاوت دارد. این اختلافات با اختلافات فرهنگیِ شناخته شده در شناخت و هنجارهای اجتماعی دیکته می شوند.» این امر بر همه چیز دلالت دارد، از سنجش های خطرِ پزشکی قانونی و روندهای تبعیض گرفته تا ارزیابی پناهجویان. «در غیاب آموزش مختص فرهنگ، قضاوت های فردی درباره ی صداقت غالبأ بر اساس تجربه یا شواهدِ مبتنی بر مطالعات دروغگویان غربی صورت می گیرد. در این سناریوها، قضاوت های اشتباه درباره ی صداقت بر عدالت تأثیر می گذارند.»

در دنیای امروز که همه به دنبال اجرای قانون و عدالت هستند تا به تنوع فرهنگی بزرگترِ مضنون واکنش نشان دهند، بهتر است از یافته هایی مثل یافته های ارائه شده در این مقاله استفاده کنیم تا شیوه های فعلی را با سیاست ها انطباق دهیم و در نتیجه تمام جوامع در جمعیت تحت پوشش عدالت قرار گیرند.» جزئیات بیشتر این مقاله در نشریۀ Royal Society Open Science منتشر شده است.


ادامه‌ی نویسه ...

ماجرای تابستون پارسال

| يكشنبه ۱۸ تیر ۹۶ ( ۱ دیدگاه ) ( ۱ لایک )

تابستون پارسال بابام خونمونو فروخت پولشو یه جا سر مایه گذاری کرد کل خونواده بابا م یه جورایی مارو طرد کردندو از این حرفا که بابای من عقلشو از دست داده دیوونه سده بابای منم به غرورش بر خوردو ۱ماه قهر بود  ناهم همش خونه مامانی بابایی بودیم دلمون نمیومد بریم خونه خودمون  چون اگه میرفتیم همسایه هامون گریه زاری میکردن

خلاصه ما از اون سرمایه گذاری کلی سود کردیم  و الان می خوایم یه خونه بزرگ بخریم ولی بابام گفته هنوز زوده برا خونه خریدن 


خلاصه ترو خدا دعا کنید هرچی خیره بشه👐

ادامه‌ی نویسه ...

اتفاق خوب

| شنبه ۱۷ تیر ۹۶ ( ۲ دیدگاه ) ( ۱ لایک )

سلام

خیلی خوشحالم داره یه اتفاق خوب میافته وقت ندارم بیشتر بنویسم دارم میرم باغ شب که بیام تعریف میکنم

ترو خدا دعاکنید همه چی درست پیش بره

خدایا تروخدا یه کاریکن درست شه^_^

ادامه‌ی نویسه ...

ترس

| جمعه ۱۶ تیر ۹۶ ( ۲ دیدگاه ) ( ۲ لایک )


من بیدارم بیدارم خدایا شکرت شکرت چقدر بدعه خوا ب بد چقدر بده در خواب عزیزی رو از ذست بدی


جدیدا اینقدر خوابام واقعی شده که وقتی از خواب بیدار میشم مرز بین واقعیت و خوابو نمی فهمم


چقدر دلم برایش تنگ است از مسافرت برگشتیم کل مسافرت تو فکرش بودم دو سه بارم گریه کردم


الان دماونده دلم می خواد اونجا باشم


شاید فکر میکنید عاشق شدم


.


.


. اره عاشق شدم ولی نه عشق معمولی


من از ته قلبم باباییمو میخواد


من عاشق بابابزرگمم


و ترس از دست دادانش داره منو میکشه


 


 


لطفا براش دعا کنیید


ادامه‌ی نویسه ...