عید امسال اقا جان کنارت بودم

وارد حرم امام حسین که شدم نا خداگاه اشکم سرازیر شد خدا رو شکر کردم که تنها اومدم چون الان باید به صد نفر جواب میدادم که چرا گریه!!

اقا جان 6ماه گذشت وتو تمام خواسته های من رو شنیدی و همه رو به من دادی اقا جان کاش میشد اربعین هم میامدم دلم برای حرمت تنگ است:(

حرمی که سراشار از ارامش بود کاش کمی واقعی تر بود عزاداری هایمان:(

اقا جان مثل همیشه که به ما عنایت داشتی اینبار هم در این سال تحصیلی جدید داشته باش

اقا جان بابا میگوید کربلا یه بارش بسه!!

ولی من دلم بی قراری میکند یه بار کمه دوست دارم بازم هم بیایم اگر نیام تمام گریه هایم می ماند ته دلم باید بیایم تا برایت درددل کنم تا گریه کنم تا تو به من ارامش بدهی

یا امام حسین وقتی امدم تو مرا دیدی ولی من تو را ندیدیم کاش این دفعه من هم تو را ببیینم

اقا جان ببخش تمام ناشکری هایم را بگذار پای بچگی اره دیگه بچگی اخه هنوز خیلی بچم هنوز زوود گریه میکنم و وقتی با کسی قهر میکنم دلم میخواد زووود اشتی کنم  اینا خصلت بچگیه دیگه 

اقا جان مارا یادت نرود !

 

خیمه ماه محرم زده شد بر دل ما ... باز نام تو شده زینت هر محفل ما

جز غم عشق تو ما را نبود سودایی ... عشق سوزان تو آغشته به آب و گل ما
برگرفته از وبلاگ قلک