تابستون پارسال بابام خونمونو فروخت پولشو یه جا سر مایه گذاری کرد کل خونواده بابا م یه جورایی مارو طرد کردندو از این حرفا که بابای من عقلشو از دست داده دیوونه سده بابای منم به غرورش بر خوردو ۱ماه قهر بود  ناهم همش خونه مامانی بابایی بودیم دلمون نمیومد بریم خونه خودمون  چون اگه میرفتیم همسایه هامون گریه زاری میکردن

خلاصه ما از اون سرمایه گذاری کلی سود کردیم  و الان می خوایم یه خونه بزرگ بخریم ولی بابام گفته هنوز زوده برا خونه خریدن 


خلاصه ترو خدا دعا کنید هرچی خیره بشه👐